نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





 مـــــــــي تونــــــــــی بـــه ⇜•●♛ مــــــــــا ♛●• برســـــــــی

⇜ مـــــــــي تونــــــــــــے بـــه . . .

⇜•●♛ مــــــــــــا ♛●• برســـــــــــے

⇜ امـــــــــــا نفـــــــــــــست مـــیبره بـچـه خـوشــگـل هــHــه . . . ! ↧⇪↧

 

⇐ اعــــصــاب•●♔ مـــن♔●•

⇐ لــ↯ــغـزنــ↯ــدس

⇐ از ↲اخــــــلاق 

⇐ گـــند⇡⇪⇡ خــــود

⇐ بکــــــاهیـــــــــد ⇣⇟⇣ . . . !

 

↯ ⇦♀ هــــی خانومـــی ♀⇨↯

●✧← بــه ♂ کســی بگـــو→✧●

•○❤ عشقــــــــــم ❤○•

↡❂✘ کــــه واســـــت . . . ↡❂✘

⇜•○ غـــــــش کـــنه ❤○• ツ

↯↯ نـــه شــــــــــــق ✘✘✘


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 22:11 | |







⇨دختــــر⇦

•●♚⇨ دختــــر شــدن ⇦♚●•

↓▩↑ شایـد تصــادفی باشــه↓▩↑

•৲৲•⇜ امــــا . . . ⇣➲⇣➲⇣➲⇣

•●▧↯ دختــــر مونــــد‌ن↯ ▧●•

↶✘✘ کـار هـرکســی نیــست ✘✘↷

 یــه •●♛ دختـــرِ♛●• خـــوب⇣●⇣

بــا ❺❷❶ نفــــر کـه

تیـــریپ⇎ نمـــی ریــزه . . . !

↯↯ دِهَــــــــه ➲➲➲


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 22:9 | |







 

اونکه میخواست منو بفهمه نتونست ...

اونکه میتونست بفهمه نخواست...

این شدکه تنهایی تمام قد منو بلعید


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 22:45 | |







ديديم نميشود درزمين عاشق شدبه اسمان پروازکرديم

وقتي برگشتيم مارادرقفس انداختند

نتوانستيم ثابت کنيم پرنده نيستيم

ما تنها عاشق شده بوديم


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 22:42 | |







با چشم هایت حرف دارم 
می خواهم ناگفته های بسیاری را برایت بگویم 
از بهار، 
از بغض های نبودنت، 
از نامه های چشمانم…که همیشه بی جواب ماند 
…باور نمی کنی؟!… 
تمام این روزها 
با لبخندت آفتابی بود 
اما 
دلتنگی آغوشت… رهایم نمی کند، 
به راستی… 
عشق بزرگترین آرامش جهان است. 

 

 

[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 1:59 | |







بگذار همه بدانند
چقدر دلم می خواست روی شانه های تو به خواب روم.
تو آرام بلند شدی
دست هایم را از هم گشودی
موهای پریشانم را شانه زدی.
حالا این دختر کوچک
که مدام تو را می خواهد
خسته ام کرده است !
بیا و برایش بگو :
که دیگر برنخواهی گشت !


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 1:58 | |







جالب است 
همه فکرمیکنند من قوی ترین زن دنیا هستم

همه میگویند تو میتوانی

تو باید درک کنی

تو تواناییش را داری

امروز فریاد میزنم 

من خسته ام 

از این همه قدرت خسته ام 

میخواهم نتوانم

میخواهم تمام کوله بارهای این سالهای

سخت را از دوشم پایین بیاورم

در آغوش اویی که دوستش دارم رهاشوم و با

تمام وجودم بر او تکیه کنم 

نفس راحتی بکشم 

بگویم دیگرنمیتوانم 

فقط میتوانم عاشق توباشم               

دیگرازمن هیچ نخواهید‎


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 1:56 | |







تو هم راهت را جدا خواهی کرد و به دنبال مقصد نهایی خواهی گشت !
و شاید هیچ گاه نفهمی که عشــــــق

 همین قدم های کوتاه در این راه بی مقصد بود که با هم پیمـــــــــــــودیم !


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 1:55 | |







این روزها انگار تمام دخترها شبیه هم شده اند...
همه زیبایند اما غمگین ... !

 


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 1:53 | |







شکرخدایی که تورابرای من 
              ومن را برای توآفرید
                     آغوشت را مأوای آرامشم قرارداد
                                وضربان قلبت را صدای لالایی شبانه ام
                                      شکرخدایی که عشقت را درقلبم شعله ورکرد
                                                      ویادت را درخاطرم همیشه زیبا نمود
                                                                  شکرخدایی که مرا ازعطرتنت مست کرد
                                                   تادرآسمان زندگی با یاد تو عاشقانه پروازکنم
                                           شکرخدایی که برای رسیدن به آرامش
                                  چشمانت را به من هدیه کرد    
ودردوری و دلتنگی تنها مرهم دل آشفته ام را صدای توقرارداد

                                    شکرخدایی که عشق تورا دردلم قرارداد


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 1:49 | |








[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 17:57 | |







این روزها
به هرکی پر و بال بدی
به جای
اینکه باهات پرواز کنه ، واست
×دم× 
در میاره …


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 17:53 | |







سرعتشو كم كرد و كشید كنارِ خیابون


:شیشه رو داد پائین گفت


یه شب 60 تومن


...!نگاه كرد دید همسرشه


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 17:48 | |







....فاحشه 
....گریه نکن 
....فاحشه خجالت نکش 
....تو را عاشقانه دوست دارم
به جای تمام هرزه هایی که .....
!!!قول دادند هم نفسم باشند ولی نفس نفس میزدند در آغوش دیگری


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 17:44 | |







دم ﺍﻭﻥ ﺩﺧـﺘـﺮ ﭘـﺴـﺮﺍﯼ ﻗـﺪﯾـﻤـﯽ ﮔـﺮﻡ ﮐـﻪ ﻧـﻪ ﻣـﻮﺑـﺎﯾـﻞ ﺩﺍﺷـﺘـﻦ ﻧـﻪ ﺍﯾـﻨـﺘـﺮﻧـﺖ ﻧـﻪ ﻫـﯿـﭽـﯿـﻪ ﺩﯾـﮕـﻪ …!!!

ﺗـﻨـﻬـﺎ ﻭﺳـﯿـﻠـﻪ ﯼ ﺍﺭﺗـﺒـﺎﻃـﺸـﻮﻥ ﯾـﻪ ﺗـﻠـﻔـﻦ ﮐـﺎﺭﺗـﯽ ﺑـﻮﺩ ﻭ ﺍﻋـﺘـﻤـﺎﺩ ﺑـﺎﻻ ﮐـﻪ ﺑـﺠـﺎﯼ ﺩﺍﺩﻧـﻪ ۱۰۰ﺗـﺎ ﺧـﻂ

ﺍﻋـﺘـﺒـﺎﺭﯼ ﺗـﻠـﻔـﻦ ﺧـﻮﻧـﻪ ﺭﻭ ﻣـﯽ ﺩﺍﺩﻥ ﻭ ﺍﻧـﻘـﺪ ﺯﻧـﮓ ﻣـﯿـﺰﺩﻥ ﺗـﺎ ﻋـﺸـﻘـﺸـﻮﻥ ﮔـﻮﺷـﯿـو ﺟـﻮﺍﺏ ﺑـﺪﻩ ,ﺩﻣـﺸـﻮﻥ

ﮔـﺮﻡ ﮐـﻪ ﻗـﺮﺍﺭﺍﺷـﻮﻥ ﻣـﺒـﺪﺃﺵ ﺩﻡ ﻣـﺪﺭﺳـﻪ ﺑـﻮﺩ ﻭ ﻣـﻘـﺼـﺪﺵ ﺩﻡ ﺧـﻮﻧـﻪ ,ﺩﻡ ﺩﺧـﺪﺭﺍﺵ ﮔـﺮﻡ ﮐـﻪ ﺑـﺎ ﯾـﮏ ﻣـﺎﻧـﺘـﻮ

ﺩﻭﻣـﺘـﺮﯼ ﻭ ﺍﺑـﺮﻭﻫـﺎﯼ ﻣـﻮﮐـﺘـﻮ ﻧـﺎﺧـﻨـﺎﯼ ﺍﺯ ﺗـﻪ ﮔـﺮﻓـﺘـﻪ ﻣـﯿـﺮﻓـﺘـﻦ ﺳـﺮ ﻗـﺮﺍﺭ ,ﺩﻡ ﭘـﺴـﺮﺍﺵ ﮔـﺮﻡ ﮐـﻪ ﺗـﻮ ﺭﺍﻩ

ﻭﺍﺳـﻪ ﻋﺸـﻘـﺸـﻮﻥ ﺍﺯ ﭼـﯿـﭙـﺲ ﻭ ﻟـﻮﺍﺷـﮏ ﻭ ﺑﺎﻗـﺎﻟـﯽ ﮐـﻢ ﻧـﻤـﯿـﺬﺍﺷـﺘـﻦ ,ﺩﻣـﺸـﻮﻥ ﮔـﺮﻡ ﮐـﻪ ﺗـﻮ ﺍﻭﺝ ﺩﻋـﻮﺍ ﺑـﺎ

ﻧﻮﺷـﺘـﻦ ﯾـﻪ ﻧـﺎﻣـﻪ ﯼ ﻋـﺎﺷـﻘـﻮﻧـﻪ ﺩﻭﺑـﺎﺭﻩ ﺁﺷـﺘـﯽ ﻣـﯿـﮑﺮﺩﻧـﺪ ﻭ ﺁﺧـﺮ ﺍﯾـﻨـﮑـﻪ ﺩﻣــﺸـﻮﻥ ﮔـﺮﻡ ﮐـﻪ ﺧـــﯿـــﺎﻧــﺖ

ﻧـﻤـﯿـﮑـﺮﺩﻥ ﻭ ﺗـﮏ ﭘــﺮ ﺑــﻮﺩﻥ ﺩﻣﺸﻮﻥ ﮔﺮﻡ ﮐﻪ ﭘﺎﯼ ﻋﺸﻘﺸﻮﻥ ﻣﯿﻤﻮﻧﺪﻥ .ﺩﻣﺸﻮﻥ ﮔﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻥ ﻧﺎﻣﺮﺩ 


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 17:40 | |







تو زندگی یاد گرفتم صادقانه 

بد باشم

اما لاشیانه ادای خوبارو درنیارم...


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 12:52 | |







כωـﭡـــانـــم شـایـכ...

امـّـــا،

כلـــــم نمــے روכ بـہ نـوشــﭡـטּ...!

ایـטּ ڪلمـــات بــہ هــم כوخـﭡـہ شـכه ڪجـــا!

احــωــاωــات مـטּ ڪجـــا...!

ایـטּ بــار نخـوانـכه مــرا بفــہـــم...(!)


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 12:50 | |







نخواه...
نباش...
فراموشم کن...
حتی...
با او باش!
اگر چه درد دارد...
اگرچه خرد می شوم...
و
تنهایی...سخت نفس گیر است...
اما...
مهم نیست!
تمام ِنخواستنت...
تمام ِ نبودنت...
تمام ِ فراموشیت...
فدای ِ یک لحظه...
نفس کشیدنت
همینکه هوای ِ نفس کشیدنم...
با تو یکیست...
کافیست...
باور کن...
همین کافیست!


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 12:47 | |







ببیــن... با تــوام...!
میخواى برى بـرو ...
دیگه هــى زر نـزن که "مواظبــــ خودتـــ بـاش" و "خوش بخـت شــى" و ایــن زرتــ و پرتــا .....
وقتــى رفتــى...
دیگــه این چیــزا بهتـــ مربوطــ نیســت...
فـــهمیــــــدی؟؟؟؟


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 12:46 | |







وقتی میبینم یا میشنوم 

با کیا میـپـری...

میفهمم دوران با من بودنت اوج پروازت بوده ..!!!!

تو خاااااااااااااااااااااااااااص 

تو زورووووووووووووووووووووووو

اما دلم تورونخواست پس بدو بروووووووووووو!!!!!!!!!


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 12:41 | |







دل من 
چی میشد گر دل آشفته ی من 
به شهر چشمای تو عادت نمیکرد 
پرستوی نگاهت ناگهان 
از دل آشفته من هجرت نمیکرد 
چی میشد اولین روزه جدایی 
برام تا قیامت شب نمیشد 
وجود پاک و سرشار از امیدم 
گرفتار سکوت شب نمیشد 
چی میشد میتونستم برات 
غزل هایی بگویم عاشقانه 
و یا در آخرین مصرع شعرم 
بگیرم از وجودت یک نشانه 
چی میشد زیر باران نگاهت 
گل نیلوفری را دیده بودم 
و یا از باغ همسایه شبانه 
گل مریم برایت چیده بودم 
چی میشد زیر سقف نیلی شب 
کنارم عاشقانه مینشستی 
نمیگفتی مسافر هستی امشب 
تو بغض خسته ام را میشکستی


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 16:18 | |







سفر کردن برام سخته عزیزم 
نمی تونم برم اشکی نریزم 
چقدر سخته نگاه کردن به چشمات 
سفر سخته برام سخته عزیزم 
تو با چشمات می گی کی بر می گردی 
منو تنها نذار با آه سردی 
می گی این آخرین باری نباشه 
که می بینم تو رو تو بر می گردی 
منم با بغضی از احساس سردم 
می گم ای نازنین من بر می گردم 
می یام روزی سراغ چشمای تو 
می فهمی که فرامو شت نکردم


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 16:17 | |








[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 16:16 | |








[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 16:12 | |







عاشق آن لحظه ام ای خوب من 
با نگاه عشق بی تابم کنی 
در میان بازوان عاشقت 
با نوازشهای خود خوابم کنی 
باز هم در خلوت آغوش خود 
لحظه ای لب بر لب سردم نهی 
جان دهی این خاک خشک و تشنه را 
از همان یک لحظه سیرابم کنی 
با نگاه مست خود مستم کنی 
خرمن جان مرا آتش کنی 
ناگهان جان مرا در بر کشی 
تا به هُرمِ جان خود آبم کنی 
دیگر از رفتن نمی گویم سخن 
تا که با عشق و جنون یارم کنی 
باز هم مست از شراب عاشقی 
در برم گیری و بی تابم کنی


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 16:9 | |







سلامتی سربازی که دوست دخترش عروس شد


سلامتی سربازی که 55 دقیقه تو صف ایستاد تا صدای عشقشو بشنوه
اما چیزی نشنید جز " مشترک مورد نظر در حال مکالمه میباشد "


سلامتی سربازی که سر پست تفنگشو بغل کرده اما عشقش
تو بغل یکی دیگه خوابه


سلامتی سربازی که پشت سر ماشین عروس عشقش بوق زده


سلامتی اشکایی که از دوری عشقشون و خانواده هاشون میریزن


سلامتی سربازی که رفت مرد بشه ولی تا بیاد
دوست دخترش مادر میشه


سلامتی اونایی که رفتن سربازی عشقشونم رفت با یکی دیگه


سلامتی سربازی که ...


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 16:7 | |







غلط میکنند کسانی که وقتی منـ باهاتـ قهرمـ

وقتی صبرمـ لبریزمیشود وقتی گریه میکنمـ

میگویند فراموششـ کنـ به کسی چه؟

منـ حتی بدی هاتو دوسـ دارمـ ...


[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 16:5 | |










مقصد مهم نیست
 
مسیر هم مهم نیست
 
حتی خود سفر هم چندان مهم نیست؛
 
همسفر خیلی مهمه...

[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 23:25 | |







شعرها و عکس های عاشقانه بهارجون

 

احساس قشنگیه 
 
وقتی بدونی یکی دوستت داره،
 
احساس قشنگیه 
 
وقتی بدونی یکی دلش برات تنگ شده
 
اما قشنگترین احساس وقتیه که 
 
بدونی یکی هرگز تورو فراموش نمیکنه!

[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 23:8 | |







شعرها و عکس های عاشقانه بهارجون

 

هر لحظه بهانه تو را میگیرم
 
هر ثانیه با نبودنت درگیرم
 
حتی تو اگر به خاطرم تب نکنی
 
من یکطرفه برای تو میمیرم…

[+] نوشته شده توسط محمد زارع در 22:39 | |



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد